یادداشت/
آب در خوابگه مورچگان

تکیه سعید طلوعی بر مسند شهرداری کرمانشاه چون مَثَل آب در خوابگه مورچگان گشته و قبیلهای را آشفته کرده؛ اینان صدای کارآمدی و توانمندی در شهرداری تهران را دوباره و این بار نزدیک خود شنیده اند و آنگونه که پیداست گویا لرزی و لرزشی برایشان پیش آمده است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی : یادداشت /محمد امین بهرامی: گویا اتفاق مهیبی رخ داده است؛ چنان اتفاقی که برخی سیاسیون اصلاح طلب و معدودی تابعان محترم که سالهاست نبودند و تقاضاشان نبود و در کنج عزلت نشسته و استان و وضع ناگوارش را به باد نسیان سپرده و به سان دولت به رکود رسیده بودند را به حرکت در آورد و یکپارچه به گونهای که گمان میآورد اتاق حملهای از بالا دستور داده باشد از یمین و یسار ندای هل من مبارز سر دادهاند و آی و فریاد که منافع استان به خطر افتاده، قانون رعایت نشده، کرمانشاه در خطر است و ما چنانیم که رستم بود پهلوان و چنین و چنان کنیم و شاید هم چنانتر ز چنان!
طنز است آنان که هنوز برای به ثمر ننشستن و کام نگرفتن از قانونشکنی آشکار فتنه خانمانسوز 88 آه حسرت از جگر بر میآورند نگران قانون شدهاند و طبق معمول مفسر خودخوانده و خود منصوب کرده قانون و ملاک رعایت شدن و ناشدنش؛ حیرت اندر حیرت آمد زین قصص.
برای کسی که از ایشان و حال و مقالشان بی خبر باشد ممکن است شکی پیدا شود که شاید اتفاقی افتاده است و مسالهای است که افرادی که نه نگران بیکاری استانند و نه جوانان درماندهاش و نه برای بهبود وضع معیشت کرمانشاه قدمی بر میدارند و نه نگرانی ولو ساختگی را بروز می دهند را اینگونه به هول و هراس انداخته است.
برای این دسته از مردمان می گوییم که خبری هست اما نه از آن سنخ که اینان گفته اند؛ باید گفت که حکایت بیانیه ها و خبرها و پیشگوییهای امروز این دلواپسان حکایت آن است که خبر آورد "خسن و خسین سه دختر مغاویه هستند"!
مطلب ساده است با اجازت از حافظ، وز لب ساقی شرابی از مذاقشان افتاده است رجعتی میخواستند لیکن طلاق افتاده است؛ دو دوره شهرداری فلک زاده کرمانشاه در دست اصلاحطلبان و دوستان این عزیزان بود و شهرداری زیر و زبر شد و اکنون اینان صدای کارآمدی و توانمندی در شهرداری تهران را دوباره و این بار نزدیک خود شنیده اند و آنگونه که پیداست گویا لرزی و لرزشی برایشان پیش آمده است و البته ما برخلاف یارِ آشنای این عزیزان -رییس جمهور محترم- این لرز کردگان را به جایی حوالت نمی دهیم!
به اصل مساله بیاییم. دکتر سعید طلوعی شهردار فعلی که آمدنش چون مَثَل آب در خوابگه مورچگان گشته است و قبیلهای را آشفته کرده است با امری سهل و ممتنع مواجه است؛ سهل است چون بر مسندی تکیه زد که بازمانده چندین سال ناکارامدی است و با اندک حرکتی میتواند انقلابی کند و ممتنع است که باید نشان دهد که دستاوردهای خیرهکننده دکتر قالیباف در تهران -که امروز مصیبت عظمای مدیران دوچرخه سوار است که از فرط خالی بودن دست، برای خودنمایی مجبورند در خیابان های ماشینرو دوچرخه برانند!!- صرفا توانمندی شخصی نبوده و مجموعهای از مدیران از جمله دکتر طلوعی نیز در آن نقش داشتهاند و ما نیز همان توقع را در مقیاس کرمانشاه از وی داریم.
طبیعتا نیروهای انقلابی کارنامه دکتر طلوعی را با شهرداران معلوم الکارنامه! گذشته کرمانشاه مقایسه نمیکنند و مقیاس داوری برای او عملکرد شهرداری تهران است و به همین دلیل کاری ممتنع را در پیش دارد.
پیشنهاد میکنیم که اگر صلاح میدانند در روزهای آغازین و پس ازدریافت مطالب، گزارشی از حال و روز شهرداری کرمانشاه و خدمات و صدمات چند سال گذشته را ارائه دهد تا همگان در جریان وضع قرارگیرند پس از آن برای پروژهها همچنانکه دکتر قالیباف چنین کرد بازه زمانی مشخص کند و آن را به اطلاع مردم برسانند تا نظارت مردمی را با خود به همراه داشته باشد.
در پایان به دکتر طلوعی بزرگوار مجدد یادآوری میکنیم حال که به میدان آمدهاید گوی توفیق و کرامت را با خدمت کارآمد و ماندگار بردارید هر چند میدانیم کار سختی در پیش است و دستاوردهای مشعشع دولت تدبیر و امید و عملکرد نادرست چند سال گذشته شهرداران، شهر را گرفتار خزانی کرده است، اما قطعا این وضع و حکایت که طوفان بنیانکن مدیران ادا و افادهای است پیش چشم مدیریت جهادی کمتر از قطرهای است.